بالاخره یک روز خیلی چیزها به شکلی می شود که تو دوست داری. کافیست کمی بیشتر تلاش کنی.
خانوم مدیر...برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 72
همیشه از بی برنامگی فراری بوده ام. هر از چندگاهی دچار سردرگمی می شوم. یعنی خودم را هم فراموش می کنم. اصلا نمی دانم در زندگی ام چکاره ام یا از زندگی چه می خواهم. مثل خانه ای که آن قدر به هم ریخته می شود که دقیقا نمی دانی از کجا شروع کنی، آن وقت ناچاری بنشینی و فکر کنی تا در کوتاه ترین زمان ممکن همه چیز را سروسامان دهی زندگی من هم دقیقا همان شکلی می شود. این بار یک خرده دیر توانستم به خودم بیایم و بدانم که خب حالا باید چکار کنم. اما بالاخره فهمیدم که خب حالا باید چکار کرد...
خانوم مدیر...برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 71
برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 70
برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 71
برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 68
شما یک نفر را خیلی دوست دارید. بعد خیلی خیلی او را دوست دارید. بعد عاشقش می شوید. خیلی خیلی عاشقش می شوید. بعد هوا وَرش می دارد. شما یواشکی عقب می کشید. «دوستت دارم» هایتان را با زیرکی آرام آرام پس می گیرید. آن وقت درست شب تولدش، بیرون انداختنش از زندگیتان را جشن می گیرید. به همین سادگی! به همین خوشمزگی!
خانوم مدیر...برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 61
برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 72
سکوت می کنم. رویم را بر می گردانم. با خودم فکر می کنم می توانست بهتر بگوید، مثلا:
- خوشحالی که همدیگر را می بینیم؟
آن وقت من لبخند می زدم، با هیجان پاسخ می دادم:
- البته...
خانوم مدیر...برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 65
برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 48
دارم به آن نقطه ای که باید نزدیک می شوم. افکار مزاحم را دور می ریزم سخت است ولی این انباشتگی باید سروسامان پیدا کند. فکر می کنم دیگر با شکستی که تجربه اش کردم کنار آمدم گرچه سخت بود اما یقین دارم می توانم دوباره همه چیز را روبراه کنم. سخت است ولی اقلا این بار خیلی جلوتر و باتجربه تر هستم. روزهای سختی که در راه دارم و این که بتوانم آن انگیزه ای که هزار تکه شد را دوباره مثل روز اول درست کنم...
خانوم مدیر...برچسب : نویسنده : a-womano بازدید : 59